مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ فوتبال در دهه ۷۰ رفتهرفته بهسمت حرفهایشدن پیش رفت و دراینبین ستارههای دهه۶۰ رفتهرفته روبهافول نهادند و جایشان را به نسلی دادند که سودای حرفهایشدن در سر داشت. بسیاری از ستارههای فوتبال خراسان در دهه۶۰ که هفته گذشته در پرونده «نسل سوخته دهه۶۰» به آنها اشاره شد، تا اواسط دهه۷۰ هم پابهتوپ بودند؛ اما دیگر از تلألؤ موفقیتشان کاسته شده بود و جایشان را به ستارههای نوظهور دهه۷۰ داده بودند.
بازیکنانی که از اواسط دهه۷۰ طعم پول در فوتبال را هم چشیدند و شاید ازاینمنظر یک تفاوت اساسی با بازیکنان دهه۶۰ برای آنها، همین بهمیانآمدن مسئله پول بود. ستارههای فوتبال در دهه۷۰ از حیث امکانات، وضعیت بهمراتببهتری داشتند؛ اما رفتهرفته با چالش بزرگ ورود «پول» به ورزش و خوبیها و بدیهایش روبهرو شدند. فوتبال خراسان در دهه۷۰ بازیکنان شاخصی داشت که استعدادهای بالفطرهای بودند، اما نتوانستند به حقشان در فوتبال برسند. آنها آخرین جاماندههای قطار خوشبختی در دههای بودند که دروازه ورود به لیگ برتر فوتبال ایران در دهه ۸۰ بود!
کسی چه میدانست! شاید پای چپ، شاید پای راست. ستاره خط آتش پیام در دهه ۷۰ در امر گل زنی، هم دوپا بود و هم از سرش بهره میبرد. رضا صاحبی بی تردید یکی از نوابغ فوتبال مشهد در دهه ۷۰ بود که در پیام درخشید و به این تیم در روزهایی که ستارههای مشکی و سبز، مدام از ابومسلم به پیام و بالعکس کوچ میکردند، به پیراهنش وفادار ماند. او بعد از درخشش هم به ذوب آهن رفت و در اصفهان عنوان آقای گلی جام آزادگان را به دست آورد. گل زن بالفطره مشهدی یک ویژگی دیگر هم داشت که او را شاخص میکرد؛ «اخلاق». صاحبی مرد خوش اخلاق فوتبال مشهد، هنوز هم لبخند به لب دارد و در مرور یک عمر زندگی فوتبالی، لبخند میزند.
خیلیها پُست بازی او را به درستی نمیدانند؛ مدافعی که مهاجم بود و مهاجمی که در پُست دفاع بازی میکرد! مجید حسینی پور یکی از معدود بازیکنان پیامی در دهه ۷۰ بود که در خارج از استان هم بازی کرد. او یک سال به ذوب آهن رفت و یک سال هم سر از ابومسلم در آورد. با وجوداین هیچ کس تعصب و غیرت مثال زدنی او را فراموش نمیکند؛ بازیکنی که هم در پست دفا ع بازی میکرد و هم در خط حمله. ستاره دهه ۷۰ پیام مشهد، دوپسته و همیشه در اختیار تیم بود.
میگویند آن قدر روی هوا مسلط بود که آسمان محوطه جریمه تیمش را برای مهاجمان حریف ناامن و برای هم تیمی هایش امن ساخته بود. عباس دهقانی یک مدافع معمولی نبود. او سالها در پیام و ابومسلم بود و در تیم ملی دانشجویان بازی کرد. او در تیم رؤیایی پیام، ۷۵ بازی کرد. یکی از معدودبومیهای مشهدی که آن سال در پیام ماند و به این تیم کمک کرد. از ویژگیهای فنی عباس دهقانی میتوان به پرشهای بلندش اشاره کرد؛ پرشهای یک پا و دو پا که زبانزد خاص و عام بود.
سمت راست خط دفاعی پیام مشهد در دهه ۷۰ به طور کامل در سیطره جواد نمازی بود؛ بازیکنی که یک دهه اجازه نداد بازیکن دیگری در پُست مدافع راست برای پیام فیکس بازی کند. فیلیپ لام پیامیهای مشهد، یک نفس میرفت و میآمد. نفوذهای نمازی در حمله و برگشت هایش در دفاع، او را به پیستونی خستگی ناپذیر بدل کرده بود.
محمود مصلی از بازیکنان وفادار ابومسلم به شمار میرود که تا اواسط دهه ۸۰ هم برای این تیم بازی میکرد. کاپیتان مشکیها در دهه ۷۰ اوج فوتبالش بود؛ مدافع آخری که به بهترین شکل ممکن وظایف یک مدافع پوششی را ایفا میکرد و مشابه امروزی اش، سیدجلال حسینی در قلب دفاع پرسپولیس است. بازیکنی که ذاتا یک مدیر و رهبر بود و شاید برای همین، سالها کاپیتان ابومسلم بود. مصلی خوش فکر بود و در سالهایی که هنوز فوتبال مثل امروز تاکتیک پذیر نبود و معمولا مدافعان زیر توپ میزدند، او هرگز این کار را نمیکرد. کاپیتان ابومسلم، سابقه بازی در استقلال رشت را هم دارد.
چیزی شبیه جواد نمازی؛ بازیکنی که او هم یک دهه در میانه میدان ابومسلم بود و جایگزینی نداشت. رمضان شکری علاوه بر ابومسلم، برای هواپیمایی، توربو و چند تیم دیگر نیز بازی کرد. یکی از ویژگی های بارز بازی او، تکنیک منحصر به فردش بود؛ آن قدر که او را به یک سالنی باز قهار بدل کرده بود. در دهه ۷۰ که فوتبال سالنی به جای فوتسال بازی میشد، رمضان شکری معمولا در جام رمضانها سرو کله اش در سالن پیدا میشد و بازی در سالن را نیز به بهترین شکل انجام میداد. شکری هنوز هم در این سن و سال، سالنی باز خوبی است و آنهایی که با او به سالن رفته اند، طعم هنرنمایی فنی اش را چشیده اند.
هافبک وسط ابومسلم که نقش یک بازیکن طراح را برای این تیم بازی میکرد، به خاطر هوش زیادش به «هادی زرنگه» مشهور شده بود. هادی برگی زر، هافبکی باهوش با پاسهای تودر منحصر به فرد بود؛ بازیکنی که بیش از آنکه سرعت زیادی داشته باشد، از قدرت هوشش بهره میبرد و در میانه زمین میدان داری میکرد.
دفاع چپ ابومسلم با قدرت هوش بالا. محمدرضا مهاجری از آن بازیکنان جنگجو و دوندهای بود که سالها در سمت چپ دفاعی ابومسلم بازی کرد. او از همان موقع هم قدرت تحلیل خوبی داشت و شاید به همین خاطر است که امروز به یک مربی موفق در عرصه مربیگری بدل شده است. خیلیها درباره ویژگی فنی بازی او میگویند: مهاجری یک بازیکن همه فن حریف بود.
به همراه علیرضا نیکبخت واحدی در فوتبال مشهد درخشید و پیراهن استقلال را پوشید، اما خیلی زودتر از حد تصور محو شد. ارسطو محمدی، یک هافبک دفاعی مدرن به تمام معنا بود که خیلیها شکل بازی او را با بازیکنانی، چون بوسکتس و کمال کامیابی نیا مقایسه میکنند. جنگنده به تمام معنا که در میانه زمین همچون یک لجن خوار، توپهای مرده را جمع و بازی حریف را خراب میکرد. او در استقلال و در حضور بازیکنانی، چون ستار همدانی، چندان فرصت بازی پیدا نکرد و به پیکان رفت و بعد هم از چرخه فوتبال کنار رفت و هرگز به آنچه حقش بود، نرسید.
حمید ابراهیمی از گل زنان خوب فوتبال مشهد بود که حتی در تیم پاس با بازیکنانی، چون جواد نکونام، سبو شهبازیان و... هم بازی بود. او در فصل اول حضورش در تهران نمایش قابل قبولی داشت، اما آن طور که انتظار میرفت، ادامه نداد و با وجود دعوت به تیم ملی، خیلی سریع از فوتبال محو شد؛ بازیکنی که اگر استعدادش پرورش مییافت، بی شک میتوانست یک مهاجم توانمند در سطح ملی باشد.
جاماندههای تیم منتخب نسل سوخته دهه۷۰
یک تیم کامل از ستارههای دهه۷۰ فوتبال خراسان، از فهرست ۱۰ ستاره برتری که در این سالها درخشیدند، اما به حقشان نرسیدند، جا مانده است؛ تیمی که از خط دروازه تا خط آتش پُر از ستارههایی است که هرکدامشان میتوانستند در فهرست ۱۰ ستاره برتر این دهه باشند. گلرهای شش دانگ، مدافعان نفوذناپذیر، هافبکهای رونده و مهاجمانی که بوی گل میدادند. یکی از ویژگیهای جالب این فهرست، آن است که ۱۱ بازیکن با تاکتیک ۳-۴-۴ دقیقا در پُستهای خودشان قرار میگیرند و میتوانند فهرست جاماندههای تیم منتخب نسل سوخته فوتبال خراسان در دهه۷۰ را تشکیل دهند.
۲ گلر دهه شصتی که اوج درخشش آنها در دهه۷۰ بود. دکتر عطارزاده و جواد قزوینی، گلرهایی بودند که در دهه۷۰ درخشش خوبی داشتند؛ اما چندان دیده نشدند. آنهایی که سابقه تماشای نمایش این ۲ ستاره را داشتند، معتقدند آنها از بهترین دروازهبانهای دوران خود بودند.
هنوز هم وقتی سری به زمین بازی پیشکسوتان و دورهمیهای پیام میزنیم، با کُریخوانی ۲ مدافع مستحکم پیام در این دهه با مهاجمان مواجه میشویم. محمد چاهجویی و محمد بابایی، ۲ مدافع مستحکم دفاع پیام در دهه۷۰ بودند که از قضا هنوز هم سرحالاند و وقتی در مستطیل سبز مقابل حریفان میایستند، کسی یارای رویارویی با آنها را ندارد. درباره بازی این ۲ بازیکن بهویژه محمد چاهجویی، این مسئله عنوان شده که در دوران فوتبال حرفهایشان اگر توپ از آنها رد میشده، پای بازیکن رد نمیشده است! در این خط نام قاسم عطایی و علی هاشمی نیز دیده میشود. قاسم عطایی البته تا پرسپولیس هم رفت، اما هرگز به حقش در فوتبال نرسید و خیلی زود محو شد. عطایی در یک شهرآورد هم برای پرسپولیس یک نیمه بازی کرد؛ اما بعد از آن دیگر چندان فرصت بازی پیدا نکرد.
علی سیف، حسن بادامکی، هادی کافی و اکبر ایزدی، هافبکهای این تیم منتخب هستند؛ مردانی که در بازی ۲ ویژگی بارز داشتند، یکی خیلی جنگنده بودند و دیگری برخیهایشان رونده در زمین حریف. هادی کافی ازآندست هافبکهایی بود که میل تهاجمیاش زیاد بود و به خاطر همین، همیشه یک هافبک تهاجمی قلمداد میشد.
برادر بزرگتر خداداد عزیزی هرگز در ملبورن نبود و حماسهای هم نیافرید، اما همه کسانی که در دهه۷۰ فوتبال او را دیدند، معتقدند که رضاداد هم میتوانست یک خداداد باشد. رضاداد عزیزی در کنار علی حنطه و مجید نوروزی، ۳ مهاجم این فهرست هستند؛ بازیکنانی که در قامت مهاجم، خوش درخشیدند و حتی مجید نوروزی تا استقلال هم بالا رفت، اما نتوانست در این تیم چندان بازی کند و خیلی زود از پلههای موفقیت پایین آمد.